English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3270 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parol arrest U جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contempt U اخلال در نظم دادگاه
breach of peace U اخلال در نظم عمومی
habeas corpus U حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
lord high stew of england U رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Chief Justice U رئیس دادگاه
president of the court U رئیس دادگاه
Chief Justices U رئیس دادگاه
judge advocate general U رئیس دادگاه نظامی
magistrates U رئیس بخش دادگاه
magistrates U رئیس دادگاه بخش
recorder U رئیس دادگاه محلی
recorders U رئیس دادگاه محلی
police magistrate U رئیس دادگاه لغزش
magistrate U رئیس دادگاه بخش
magistrate U رئیس بخش دادگاه
Justice of the Peace U رئیس دادگاه بخش
Justices of the Peace U رئیس دادگاه بخش
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
grand inquisitor U رئیس دادگاه رسیدگی دربرخی کشورها
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
habeas corpus U دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
captions U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
caption U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
coram U درحضور
before U درحضور
perturbations U اخلال
perturbation U اخلال
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
paymaster general U رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
under restraint U در توقیف تحت توقیف د ربند
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
general quarters U اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
emcees U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
emcee U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
general porpose U کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders U دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
violaor U مرتکب
perpetrators U مرتکب
perpetrator U مرتکب
committing U مرتکب شدن
perpetrating U مرتکب شدن
perpetrate U مرتکب شدن
misdemeanant U مرتکب جنحه
perpetrates U مرتکب شدن
debt perpetrator U مرتکب بدهی
perpetrated U مرتکب شدن
committed U مرتکب شدن
perpetrator of an offence U مرتکب جرم
stealer U مرتکب سرقت
guilty U مجرم مرتکب
commit U مرتکب شدن
commits U مرتکب شدن
recommit U دوباره مرتکب شدن
commit a crime U مرتکب جنایتی شدن
violaor U مرتکب زنای به زور
committing an offence U مرتکب جرمی شدن
perpetrators U مباشر در جرم مرتکب
incestuous U مرتکب زنای با محارم
principals U امر مرتکب اصلی
principal U امر مرتکب اصلی
offends U مرتکب خلاف شدن
delinquent U مرتکب جنایت یاجنحه
offended U مرتکب خلاف شدن
offend U مرتکب خلاف شدن
smuggling U مرتکب قاچاق شدن
delinquents U مرتکب جنایت یاجنحه
perpetrator U مباشر در جرم مرتکب
bobble U مرتکب خطا شدن
bobbles U مرتکب خطا شدن
rapists U مرتکب زنای بعنف
misfeasance U مرتکب جرم شدن
rapist U مرتکب زنای بعنف
guilty of a minor offence U مرتکب جرم خلافی
individual U فردی
individuals U فردی
subjective U فردی
perpetrated U مرتکب کردن مقصر بودن
commit a minor offence U مرتکب جرم خلافی شدن
to perpetrate a crime U گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
perpetrate U مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrating U مرتکب کردن مقصر بودن
to commit terrorist act [ act of terrorism] U مرتکب جرم تروریستی شدن
perpetrates U مرتکب کردن مقصر بودن
individual differences U تفاوتهای فردی
ontogency U تکوین فردی
ontogenesis U پدیدایی فردی
individual ownership U مالکیت فردی
interpersonal U میان فردی
interpersonal coherence U انسجام بین فردی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
patterns U خصوصیات فردی
intrapersonal U درون فردی
pattern U خصوصیات فردی
individualization U فردی ساختن
intraindividual U درون فردی
ontogeny U پدیدایی فردی
idiosyncrasy U خصیصه فردی
personal tempo U اهنگ فردی
interindividual U میان فردی
personal pace U اهنگ فردی
personal right U حقوق فردی
individuality U وجود فردی
personalism U فلسفه فردی
libertarians U طرفدارازادی فردی
hexastich U قطعه شش فردی
idiosyncrasies U خصیصه فردی
single entry U حسابداری فردی
libertarian U طرفدارازادی فردی
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
pinned U عدد شناسایی فردی
pinning U عدد شناسایی فردی
pin U عدد شناسایی فردی
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
personal distribution U توزیع درامد فردی
patterns U الگو صفات فردی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
units U نفر عدد فردی
pattern U الگو صفات فردی
unit U نفر عدد فردی
interpersonal conflict U تعارض میان فردی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
autecology U بوم شناسی فردی
individualism U اصول استقلال فردی
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
aptitude test U ازمون قابلیت فردی
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
double adultery U زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
bloodguilty U مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
consolidated dining facility U تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
committed U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commits U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
imposters U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostor U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostors U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
commit U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
miscegenation U ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
burglarious U مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
mauled U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
squeezer U فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
maul U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
hold-ups U توقیف
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1The outright abolition of the death penalty.
1رئیس ارگان
1اوباما چندمین رئیس جمهور آمریکا است؟
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
1more technically difficult general ledger
1wife is life life is knife knife kill the life
2به جرم مرتکب می شود
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com